عکس های ماه 27 (نمایشگاه قران و افطاری)
سلام ثنای عزیزم .......خوبی مامان؟ الهی بگردم ببخش مامانی حسابی تنبل شدم و دیر به دیر میام وبت ..... ولی خودت می دونی که سرم شلوغه و فقط یکم تنبل شدم مگه نه؟..... خوب بگذریم ..... هفته پیش یک روز مونده به عید فطر بار سفر بستیم و رفتیم خونه مامان بزرگ (ارومیه) شکر خدا سفر خوبی بود و بهمون خوش گذشت از همه بیشتر به تو خوش گذشت چون با دختر عمت هم بازی شده بودی و اصلا داخل خونه نبودید......همش تو حیاط مشغول توپ بازی .....بعضی وقتا میشد محکم می خوردی زمین و پاهات و یا دستت درد میگرفت اما از ترس اینکه من یا بابایی بهت نگیم بیا تو بلند میشدی و میخندیدی و میگفتی من خوبَم ..... ما هم روده بُر میش...
نویسنده :
نازنین
16:19